انتشار فایل صوتی فیضالله دالمن، زندانی ۳۱ ساله بلوچ در زندان مرکزی زاهدان، بار دیگر پرسشهای جدی درباره نظام قصاص و دیه در ایران را زنده کرده است. او تنها چهار روز فرصت دارد تا مبلغ دو میلیارد تومان برای جلب رضایت اولیای دم فراهم کند؛ در غیر این صورت حکم اعدام اجرا خواهد شد. این روایت تلخ نشان میدهد که چگونه جان انسان به موضوعی قابل خرید و فروش در نظام قضایی بدل شده است.
فریاد کمکهای فیضالله دالمن از زندان زاهدان
فریاد کمکهای فیضالله دالمن از داخل زندان زاهدان تنها چند جمله ساده نبود؛ بلکه بیان عمیق ترس انسانی است که بر لبه مرگ ایستاده است. در فایل صوتی منتشرشده، صدای لرزان او شنیده میشود که از مردم، ریشسفیدان و خیرین میخواهد برای نجات جانش دخالت کنند. او سالها بهدلیل یک قتل غیرعمد در زندان بوده و اکنون در آستانه لحظهای سرنوشتساز قرار دارد که میتواند مرز میان مرگ و زندگیاش را تعیین کند.
آنچه فریاد او را تلختر میکند این است که همه چیز به پول گره خورده است؛ مبلغی سنگین که خانواده فقیرش توان پرداخت آن را ندارند. در چنین شرایطی، پرسش عدالت بیش از هر زمان دیگری مطرح میشود: آیا میتوان زندگی یک انسان را به رقم مالی تقلیل داد؟ پیام فیضالله دالمن فقط یک درخواست مالی نیست؛ بلکه ندایی است برای بازاندیشی در قوانین و ساختارهایی که جان انسان را به معاملهای مالی فرو میکاهند.
پیامدهای اجتماعی و طبقاتی
پیامدهای اجتماعی اعدام و نظام قصاص، فراتر از فرد محکوم و خانواده اوست و به لایههای مختلف جامعه سرایت میکند. هنگامی که سرنوشت یک انسان به توان مالی خانوادهاش برای پرداخت دیه گره میخورد، عدالت به کالایی طبقاتی بدل میشود؛ ثروتمندان امکان خرید جان را دارند و فقرا محکوم به مرگ میشوند. این وضعیت به بازتولید بیاعتمادی عمومی نسبت به نظام حقوقی و قضایی دامن میزند و احساس بیعدالتی را در میان گروههای محروم جامعه تشدید میکند. در نتیجه، شکاف اجتماعی میان طبقات مختلف جامعه هر روز عمیقتر میشود.
از سوی دیگر، چنین ساختاری موجب تقویت چرخه تبعیض و حاشیهنشینی میشود. خانوادههای کمدرآمد نهتنها توان پرداخت مبالغ سنگین دیه را ندارند، بلکه در بسیاری از موارد از حمایتهای نهادی و حقوقی نیز بیبهرهاند. این امر باعث میشود گروههای آسیبپذیر، بهویژه اقلیتهای قومی و مذهبی، بیش از دیگران قربانی چنین نظامی شوند. در نهایت، جامعهای شکل میگیرد که در آن حق زندگی به جای آنکه حقی همگانی باشد، امتیازی طبقاتی به شمار میرود.